نام ماه ها در فرهنگ های مختلف
نام ماه ها در فرهنگ های مختلف
به نام ایزد منان
مقدمه
وقتی زبان را یک توانایی و استعداد خاص بشری و کار آن را ایجاد ارتباط می دانیم اهمیت زبان بیشتر برای ما جلوه می کند که زبان ابزار و وسیله ای برای برقراری ارتباط میان انسان ها است.
اگر زبان نبود پیشرفت علمی صورت نمی گرفت و حتی قادر به اندیشیدن نبودیم و زندگی انسان ها در حد زندگی حیوانات باقی می ماند پس زبان کلید اندیشیدن می باشد و چون با وجود زبان خط شکل گرفت و از آن جائیکه زبان هر کشور شناسنامه و ماهیت آن کشور می باشد و چون در همه ی زمان ها در حال تغییر و تحول می باشد پس به جاست که برای زنده نگه داشتن فرهنگ ها و مسائل فرهنگی و شیوه های زندگی و فرهنگ بومی تلاش فراوان کرد تا حفظ شوند و برای آیندگان مورد استفاده قرار گیرند و این فرهنگ ها در ایجاد تمدن نقش اساسی داشتند و باعث نظم بخشیدن در زندگی انسان ها شده اند لذ تصمیم گرفتم با جمع آوری نام ماه های مختلف برای زنده نگه داشتن اینگونه فرهنگ ها در اقوام مختلف قدمی بردارم که بطور حتم برای همه ی فرهنگ دوستان مفيد خواهد بود.
اساس تقویم ها و گاهنامه های موجود در کشور ها بر مبنای مبادی مهم تاریخی یا مبادی نجومی و دینی و ارضی و قومی می باشد.مثلا مسیحیان تولد حضرت عیسی (ع) را مبدا تاریخ خود قرار داده اند.
تقویم های موجود در اروپا عبارتند از:
1- تقویم چرخه خورشیدی که قدیمی ترین تقویم است و مبدا ان 5777سال قبل از میلاد می باشد.
2- تقویم دوره ی ژولیان که مبدا آن 4714سال قبل از میلاد است.
3- تقویم ژولیان که مبدا ان 45 سال قبل از میلاد است.
4- تقویم سزار (در اسپانیا)که مبدا ان 38 سال قبل از میلاد است.
5- تقویم راکسیون که مبدا ان هم 1 سال قبل از میلاد است.
6- تقویم پیسا که مبدا ان هم 1 سال قبل از میلاد است.
در حال حاضر تقویم (گریگوری) که مبدا آن سال اول میلاد است در اغلب کشور ها بکار می رود.
تاریخ تقویم های ایرانی عبارتند از :
تقویم فرس قدیم یا فرس هخامنشی که مربوط به اوایل دوره هخامنشیان است . متون کتیبه های داریوش اول در بیستون نحوه ی گاه شماری آن را بیان می کند. اواح گلی تخت جمشید نیز اسامی ماه ها را عنوان می کند.مثلا نام اول سال ((ادوکن ئیش))یعنی هنگان کندن جو است که با ماه فروردین در تقویم زرتشتی مطابقت دارد ونام آخرین ماه سال ((ویخن )) است که با اسفند مطابقت دارد. در این تقویم اول پاییز آغاز سال بود.
تقویم دینی مزدیسنا که پس از داریوش اول رایج شد و ماه های زرتشتی جایگزین ماه های فرس هخامنشی شد.این تقویم یک گاه نامه ی مذهبی محض بودو بر اساس خواسته های دینی زرتشت و
و مزدا پرستی و فرائض مذهبی بود. هر ماه به فرشته یا فرشتگان خاصی اختصاص داشتکه هر فرشته فرائض دینی بخصوصی را در زمان مشخصی توصیه می کرد.
3- تقویم یزدگردی که پس از انقراض ساسانیان در نزد پارسیان زرتشتی محفوظ ماند. در این تقویم سال 365 روز و دارای 12ماه بود وهر ماه 30روز بود (کلا 360روز)و آن 5 روز اضافی در آخر اسفند یا اول فروردین آورده می شد.
4- تقویم رسمی ایرانی (جلالی) که بر اساس قانون مصوب 11/1/1314 رسمی شد. در این تقویم اول بهار آغاز سال است و اسامی ماه ها برگرفته از اسامی قدیم ایرانی در تقویم اوستایی است. این سال مبتنی برمحاسبات نجومی است. و روز اول سال یانوروز روزی است که خورشید در فاصله ظهر روز قبل و ظهر آن روز از نقطه اعتدال ربیعی می گذرد.
اسامی ماه های آن چنین است:
فروردین یعنی فروهرهای پاکان ونام یکی از ایزدان زرتشتی.
اردیبهشت یعنی بهترین راستی ونام یکی از امشاسپندان آیین زرتشتی.
خرداد یعنی کمال و درستی ونام یکی از امشاسپندان آیین زرتشتی.
تیر یعنی نگهبان باران و از ایزدان زرتشتی.
مرداد یعنی بی مرگی ونام یکی از امشاسپندان آیین زرتشتی.
شهریور یعنی کشور برگزیده و از ایزدان آیین زرتشتی.
مهر یعنی دوستی و محبت و ایزد محافظ عهد و پیمان.
آبان یعنی آب ها و ایزد نگهبان آب.
آذر یعنی آتش و ایزد نگهبان آتش.
دی یعنی آفریننده و دادار.
بهمن یعنی نیک اندیشی و از امشاسپندان آیین زرتشت.
اسفند یعنی بردباری و فروتنی.
در این تقویم شش ماه اول سال 31 روزه و پنج ماه بعدی 30روزه می باشد ماه اسفند نیز سه سال متوالی 29 روزه می باشد اما در سال چهارم 30 روز محاسبه می شود. بعد از این که 7 دور بدین متوال محاسبه شد(پس از 28 سال ) در دوره هشتم چهار سال متوالی 29 روزه بوده و در سال پنجم 30روز محاسبه می شود (یعنی سال سی وسوم بجای سال سی و دوم). و بعد از ان مجددا این دوره ها ی چهار ساله برای هفت دور تکرار می شود و مجددا دوره هشتم پنج ساله محاسبه می شود.و....
اساس تقویم ها و گاهنامه های موجود در کشور ها بر مبنای مبادی مهم تاریخی یا مبادی نجومی و دینی و ارضی و قومی می باشد.مثلا مسیحیان تولد حضرت عیسی (ع) را مبدا تاریخ خود قرار داده اند.
نام ماه ها در فرهنگ های مختلف
هجری شمسی | هجری قمری | میلادی | مازندرانی (طبری) | گیلانی (دیلمی) | زرتشتی | سریانی | رومی | ترکی | نجومی | عرب جاهلیت |
فروردین | محرم | ژانویه | ارکماه | نوروز ما | چمن آرا | حمل | آذار | ایکندی | سیچقان ئیل | موتمر |
اردیبهشت | صفر | فوریه | دی ماه | کورچ ما | گل آور | ثور | نیسان | اوچونچی | اود ئیل | ناجر |
خرداد | ربیع الاول | مارس | وهمن ماه | اریه ما | جان پرور | جوزا | ایار | درطونچی | بارس ئیل | خوان |
تیر | ربیع الثانی | آوریل | عید ماه | تیر ما | گرما خیز | سرطان | حزیران | بشنجی | توشقان ئیل | وبصان |
مرداد | جمادی الاول | مه | سیاه ماه | مردال ما | آتش بیشه | اسد | تموز | آلسنجی | لوی ئیل | حنین |
شهریور | جمادی الثانی | ژوئیه | کرچ ماه | شریر ما | جهان بخش | سنبله | آب | یدنجی | ئیلان ئیل | ربی |
مهر | رجب | جولای | هره ماه | امیر ما | دژم خوی | میزان | ایلول | سکیزنجی | یونیت ئیل | اصم |
آبان | شعبان | آگوست | تیر ماه | اول ما | باران ریز | عقرب | تشرین اول | دوقوزنجی | قوی ئیل | عاذل |
آذر | رمضان | سپتامبر | مردال ماه | سیا ما | اندوه خیز | قوس | تشرین اخر | ائوسنجی | پیچی ئیل | فاتق |
دی | شوال | اکتبر | شروین ماه | دیا ما | سرما ماه | جدی | کانون اول | اون یرنجی | تخافوی ئیل | وعل |
بهمن | ذیقعده | نوامبر | میر ماه | ورفنه ما | برف آور | دلو | کانون اخر | حقشاباط | ایت ئیل | ورنه |
اسفند | ذیحجه | دسامبر | اونماه | اسفندر ما | مشکین ماه | حوت | شواط | شیون آرام | تنگوز ئیل | برک |
| | | | | | | | | | | |
موش وبقر وپلنگ وخرگوش شمار زین چهار که بگذری نهنگ آید ومار
وانگه به اسب و گوسفند هست حساب حمدونه ومرغ وسگ وخوک اخر کار از سال 1304 هجری شمسی طبق تصویب مجلس شورای ملی شش ماه اول را هر یک 31روز و پنج ماه بعد هر یک 30روز و ماه اسفند را 29 روز و هر چهار سال یک بار ماه اسفند را 30روز محسوب می کنند.
هر ماه قمری 29 روز یا 30 روز دارد.(متغیر است)
هر سال با نامگذاری یکی از حیوانات است که هر دوازده سال یک بار تکرار می شود
فارسی | عربی | ترکی |
موش | فار | سیچقان |
گاو | بقر | اود ئیل |
پلنگ | نمر | بارس ئیل |
خرگوش | ارنب | توشقان ئیل |
نهنگ | تمساح | لوی ئیل |
مار | حیه | ئیلان ئیل |
اسب | فرس | یونیت ئیل |
گوسفند | غنم | قوی ئیل |
میمون | حمدونه | پیچی ئیل |
مرغ | داقوی | تخافوی ئیل |
سگ | کلب | ایت ئیل |
خوک | خنزیر | تنگوز ئیل |
فلسفه نام ماه ها در فرهنگ ایرانی
ایرانیان برای هر پدیده سودمندی جشن (یعنی نیایش همگانی) برگزار میكردهاند. از این پدیدهها میتوان رویدادهای طبیعی را نام برد. زمین در گذر خود به گرد خورشید از مداری بیضی شكل میگذرد. هرگاه خورشید در هر یك از دو مركز این بیضی باشد (زمین در دو سر قطر بزرگ جای داشته باشد)، درازای روز و شب برابر میشوند كه نقطههای اعتدال بهاره و پاییزه نامیده شدهاند.
با گذر از نقطه اعتدال و رسیدن زمین به دو سر قطر كوچك بیضی طول روز یا شب كمكم به بلندترین اندازه خود میرسد كه به ترتیب نقطههای انقلاب تابستانه و زمستانه نام دارند. از سوی دیگر هم زمان با گردش زمین زاویه تابش خورشید به بخشهای گوناگون زمین نیز دگرگون شده، گرمای آنجا را كم یا زیاد میكند. بدین گونه سال خورشیدی، فصل، ماه و دیگر پدیدههای مربوط به گاه شماری پدید میآید. در دو نقطه اعتدال بهاره وپاییزه همچنین در نقطههای انقلاب تابستانه و زمستانه به ترتیب جشنهای نوروز، مهرگان، تیرگان و دیگان (یلدا) برگزار میشده است. در گاه شمار ایرانی سال دوازده ماه سی روزه دارد كه هر روز را به نامی میخواندهاند. هر روز كه نام آن با نام ماه یكی میشده، آن روز را جشن میگرفتهاند. آیین برگزاری این جشنها نیز با نام آن هماهنگ بوده است. در همه این جشنها نخست با نیایش همگانی از خداوند سپاسگزاری كرده، پیمان میبستهاند كه به خشنودی اهورامزدا برای نوكردن جهان همه كردارشان را بنابر هنجار هستی انجام دهند و خرد خود را با منش نیك همگام سازند. سپس به شادی برخاسته، داد و دهش (هدیه دادن و پذیرایی) میكردهاند.
یكی از بزرگترین جشنهای ایرانی نوروز است. در باور ایرانیان جهان در شش مرحله آفریده شده است: آسمان، زمین، آب، گیاه، جانور، و انسان. بنابر این باور انسان در پنج روز آخر سال آفریده شده، در نوروز از فروردین (= فْرَوَهْر = راهنمای اهورایی) برخوردار در نتیجه نو و تازه می شود. بنابر این ایرانیان در پایان اسفند پیرامون خود را پاكسازی میكردهاند. آنگاه در پنج روز ماندهی آخر سال كه به نام پنجو، پنجه شناخته میشده با سرودن یكی از پنج بخش گاتها میكوشیدهاند كه درونشان را پاكسازی كنند، تا آماده دگرگونی نوروزی شوند. خانه تكانی پیش از نوروز یادگار این آیین است. سپس به جشن (= نیایش همگانی) می پرداختهاند تا از خداوند برای چنین آفرینش و هدایتی سپاسگزاری كنند.
انسان در خانواده ساخته و در اجتماع پرورده میشود. سپس میتواند با پرورش شش جلوهی خداوند در خودش به او نزدیك شود. از دیدگاه دستور زبان، بهمن، اردیبهشت و شهریور به صورت خنثی یا مذكر و اسفند، خرداد و امرداد نیز سه جلوهای هستند كه به صورت مونث بكار برده شدهاند. این شش صفت در فرهنگ التقاطی ساسانیان با نام اَمْشاسپندان (به معنی بیمرگان افزاینده، پاكان و مقدسان جاودان) دچار شخصیت فرشتهای شدند.
در اسطورههای ساسانی تخممرغ، شیر و شیر برنج نماد بهمن؛ آتش نماد اردیبهشت؛ فلز نماد شهریور زمین نماد اسفند؛ آب نماد خرداد؛ گیاه سبز و خوراكیهای گیاهی نماد امرداد هستند. انسانی كه این شش پرتو را در خود پرورده باشد، روحش چون آیینه روشنایی خداوند را باز میتاباند، بنابراین كتاب آسمانی گاتها و آیینه نیز بایستی نماد اهورایی شدن انسان باشد. در همه جشنها از جمله پنج روز پنجه، سفرهای گسترده و نیایشها در كنار آن انجام میشود. این هفت عنصر در همه سفرههایی كه برای آیینهای دینی (جشنها) گسترده میشوند، وجود دارد و سفره هفتسین یادگار آن است.
معنی نامها این نكته را بهتر نشان میدهد ... فروردین (ماه فروهرها) :
فروردین نام نخستین ماه فصل بها ر و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است.
در گاه شمار ایرانی سال با لحظه گذر زمین از نقطه اعتدال بهاره كه درازای روز با شب برابر است، آغاز میشود در اسطورههای ایرانی پنج روز پیش و پنج روز پس از نوروز فروهرها به زمین میآیند تا روان انسان را تازه كنند. همان گونه كه جهان خموده از زمستان به حركتی تا بلندای رسیدن در میآید. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده كه به معنای فروردهای پاكان و فروهرهای ایرانیان است.
واژه ی فروهر (فرورد، فرورتی و فروشی به معنی راهنما) نام ذرهای از ذات خداوندی است كه برای راهنمایی باشندگان به سوی خداوند درون آنها نهاده شده است. روان راستكاران با فروهرشان یكی میشود. به سخنی دیگر انسان قطرهای كوچك از دریای خداوند است كه پس از پالایش دریایی میشود به كوچكی یك قطره.
در جشن فروردینگان (نوزدهم فروردین) ایرانیان به آرامگاهها رفته از خداوند برای چنین بخششی سپاسگزاری، برای درگذشتگان درخواست شادی روان و برای خود آرزوی راستكاری میكردهاند.
بنا به عقیده پیشینیان، ده روز پیش از آغاز هر سال، فروهر در گذشتگان كه با روان و وجدان از تن جدا گشته، برای سركشی خان و مان دیرین خود فرود می آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر می برند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیكان، هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده اند. فروهران در ده روز آخر سال بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب، به دنیای دیگر می روند.
اردیبهشت (اشا وهیشتا = بهترین هنجار، راه و قانون) :
اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. طبیعت ایران در این هنگام بهترین و زیباترین حالت خود را داشته، از بهترین هنجار برخوردار است همانگونه كه به هنجارترین چیزها زیباترین چیزهاست.گاتها آموزش میدهد كه خداوند هنجاری به نام اشا بر جهان استواركرده است. پیامد شناخت این هنجار دانش نام دارد؛ دانشی كه انسان را توانا و پیروز میكند، ولی خرسندی زمانی به دست میآید كه انسان همراه با اشا از بهمن نیز برخوردار باشد.
در اوستا اشاوهیشتا و در پهلوی اشاوهیشت و در فارسی اردیبهشت گفته شده كه كلمه ای است مركب از دو جزء: جزء اول اشا از جمله لغاتی است كه معنی آن بسیار منبسط است، راستی و درستی، تقدس، قانون و آئین ایزدی، پاكی ... و بسیار هم در
اوستا به كار برده شده است. جزء دیگر این كلمه كه واژه وهیشت باشد. صفت عالی است به معنای بهترین، بهشت فارسی به معنی فردوس از همین كلمه است. در مجموع این كلمه به بهترین راستی و درستی است. در عالم روحانی نماینده صفت راستی و پاكی و تقدس اهورامزداست و در عالم مادی نگهبانی كلیه آتش های روی زمین به او سپرده شده است.
در معنی تركیب لغت اردیبهشت مانند بهشت هم آمده است. خرداد (رسایی و كمال) :
خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در گاه شمار اعتدالی خورشیدی است.بنابر چرخههای بلند مدت آب و هواشناختی ایران در این ماه از سال سیلابهای بهاری فرو نشسته و كم آبیهای تابستانی هنوز فرا نرسیده است؛ بنابراین منابع طبیعی آب در بهترین حالت خود هستند. بچههای جانوران دوره حساس نوزادی را پشت سر گذاشته و شكوفهها میوه شدهاند.
در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده كه كلمه ای است مركب از دو جزء: جزء هئوروه كه صفت است به معنای رسا، همه، درست، و كامل؛ دوم تات كه پسوند است برای اسم مونث، بنابراین هئوروتات به معنای كمال و رسایی است. ایزدان تیرو باد و فروردین از همكاران خرداد می باشند. خرداد نماینده رسایی و كمال اهورامزداست و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.در اسطورههای ایرانی نگهداری از آب ها و زندگان، در برابر دیو تشنگی به این امشاسپند سپرده شده است.
تیر (ایزد باران، ستاره تیشتر، شعرای یمانی) :
تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در چرخههای بلند مدت هواشناسی ایران بیشترین تبخیر و كمترین بارش در این ماه روی میدهد، ولی به هر روی نم بارانی می بارد. از سوی دیگر ستاره تیر در این هنگام طلوع میكند كه ستاره شناسان ایران باستان آن را قرین باران میدانستند.در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده كه یكی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی اطلاق می شود.
فرشته مزبور نگهبان باران است و به كوشش او زمین پاک، از باران بهره مند می شود و كشتزارها سیراب می گردد. تیشتر را در زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند.هر گاه تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می دهد. این كلمه را نباید با واژه عربی به معنی سهم اشتباه كرد.در این اسطوره ی ایرانی دیو اَپَ ئوشه آبها را بخار و در آسمان زندانی میكند. ایزد تیر پس از كشمكشهای بسیار این دیو را شكست میدهد. بدین گونه آبها آزاد شده، باران میبارد.در تاریخ اسطورهای ایران چندین جنگ بزرگ به دلیل بارش باران در این ماه به آشتی انجامید. از رویدادهای اسطورهای این ماه پرتاب تیر بوسیله آرش است كه برای مشخص كردن مرز ایران و توران و پایان جنگی درازمدت انجام شد. از آنجا كه آرش راستكار و ایرانیان خداپرستانی بر حق بودند، ایزد باد تیر آرش را تا كرانه جیحون برده، همراه با آن سختی و غم را از دل و جان ایرانیان دور میسازد. در جشن تیرگان (دهم تیر ماه) كه برابر با انقلاب تابستانه است، مردم پس از سپاسگزاری از خداوند و آرزوی افزایش بارش با شادی به یكدیگر آب میپاشیدهاند كه نمادی از باران است. همچنین در این روز هفت رشته رنگین را به هم تابیده نخ هفت رنگی (نماد هفت رنگ یا نوع درد و رنج) به نام تیرو (به یاد تیر آرش) درست كرده، دور مچ دست چپ خود گره می زدهاند. سپس در روز باد بر سر یك بلندی این تیرو را به باد میسپردهاند تا همچون تیر آرش سختی و رنج را از ایشان دور كند. مرداد (بیمرگی و جاودانگی) :
امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده كه كلمه ای است مركب از سه جزء: اول ا ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی، نیست و نابود شدنی و سوم تات كه پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. پس واژه مرداد به غلط استعمال می شود؛ و گویش اشتباه مرداد به معنی مرگ و نابودی به دو دلیل ناپسند است. نخست آنكه امرداد از نامها و جلوههای خداوند و اشتباه در گفتن آنها بسیار ناپسندیده است. دو دیگر آنكه مرگ و نابودی نام زیبایی نیست و با فرهنگ پیشبرنده ایرانی همخوانی ندارد.
در ادبیات مزدیسنا امرداد یكی از امشاسپندان است كه نگهبانی نباتات با اوست. در مزدیسنا شخص باید به صفات مشخصه پنج امشاسپند دیگر كه عبارتند از :
نیك اندیشی، صلح و سازش، راستی و درستی، فروتنی و محبت به همنوع، تامین اسایش و امنیت بشر مجهز باشد تا به كمال مطلوب همه كه از خصایص امرداد است نایل گردد. در فرهنگ ایرانیان گیاه و سبزی، نماد بیمرگی بوده است. زیرا گیاهان عمری بسیار دراز دارند و هرسال دوباره تازه و شاداب جوانه میزنند. از سوی دیگر گیاه با تامین هوای پاك و خوراك به دیگر زندگان، زندگی میبخشد. در این هنگام از سال گیاهان در بهترین وضعیت رشد سبزینهای خود هستند. شهریور (شهریاری نیك و برگزیدنی، سلطه و قدرت نیك) :
شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ما در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور می دانند. كلمه ای است مركب از دو جزء: خشتر كه در اوستا و پارسی باستان و سانسكریت به معنی كشور و پادشاهی است و جزء دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن وئیریه یعنی برگزیده و آرزو شده و جمعا یعنی كشور منتخب یا پادشاهی برگزیده. این تركیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا كشور آسمانی اهورامزدا آمده است.
خداوند تنها شهریار دو جهان است. اگر انسان آن گونه كه شایسته است پرورش یابد، بر همه چیز شهریار بوده، نمیگذارد چیزی بر او سلطه داشته باشد. در گاتها نیز رابطهی انسان با خدا رابطهی دلداده و دلدار یا استاد و شاگرد است.
شهریور در جهان روحانی نماینده پادشاهی ایزدی و فر و اقتدار خداوندی است و در جهان مادی پاسبان فلزات. چون نگهبانی فلزات با اوست، او را دستگیر فقرا و ایزد رحم و مروت خوانده اند. روایت شده است شهریور آزرده و دلتنگ می شود از كسی كه سیم و زر را بد به كار اندازد یا بگذارد كه زنگ بزند.
مهر (پیوستن با مهربانی) :
نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است. زمین در این هنگام از نقطه اعتدال پاییزه میگذرد بنابراین درازای روز با شب برابر میشود. گرمای خورشید نه چون تابستان بسیار است و نه چون زمستان اندك. حیوانات و حشرات نیز در این ماه جفتگیری میكنند. در اسطورههای ایرانی گرما و نور خورشید را ایزدمهرمیدانستند. در سانسكریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته می شود، كه از ریشه سانسكریت آمده به معنی پیوستن.
اغلب خاورشناسان معنی اصلی مهر را واسطه و میانجی ذكر كرده اند. مهر واسطه است میان آفریدگار و آفریدگان. میثره در سانسكریت به معنی دوستی و پروردگار و روشنایی و فروغ است و در اوستا فرشته روشنایی و پاسبان راستی و پیمان است. مهر، ایزد هماره بیدار و نیرومند است و برای یاری كردن راستگویان و بر انداختن دروغگویان و پیمان شكنان در تكاپوست. مهر از برای محافظت عهد وپیمان و میثاق مردم گماشته شده است.
از این رو فرشته فروغ و روشنایی نیز هست كه هیچ چیز از او پوشیده نمی ماند. برای آنكه از عهده نگهبانی برآید اهورامزدا به او هزار گوش و ده هزار چشم داده است. مقام مهر در بالای كوه هرااست، آنجایی كه نه روز است و نه شب ، نه گرم است و نه سرد، نه ناخوشی و نه كثافت. مهر از آنجا بر ممالك آریایی نگران است. این آرامگاه، خود به پهنای كره زمین است یعنی مهر در همه جا حاضر است و با شنیدن آوای ستمدیدگان آگاه گشته به یاری آنان می شتابد.
آیین مهر در دین مسیح نیز مشهود است. ایزد مهر در اصل به جز ایزد خورشید بوده است اما بعدها آن دو را یكی دانسته اند. مورخان یونانی مهر را به نام میترس یاد كرده اند و ذكر كرده اند كه ایرانیان خورشید را به اسم میترس می ستایند. از این خبر پیداست كه در یك قرن پیش از میلاد مسیح، آن دو با یكدیگر خلط شده اند.ایرانیان مهرپرور و عدالت خواه، جشن مهرگان را نوروز خاصه مینامیدهاند.
آبان (آبها) :
در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می شود.در اوستا بارها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استعمال شده و همه جا به صیغه جمع آمده است.
نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه را، آبان می دانند. ایزد آبان موكل بر آهن است و تدبیر امور و مصالح ماه به او تعلق دارد. به سبب آن كه زو كه یكی از پادشاهان ایران بود در این روز با افراسیاب جنگ كرده، او را شكست داده، تعقیب نموده و از ملك خویش بیرون كرد، ایرانیان این روز را جشن می گیرند، دیگر آنكه چون مدت هشت سال در ایران باران نبارید مردم بسیار تلف گردید و بعضی به ملك دیگر رفتند. عاقبت در همین روز باران شروع به باریدن كرد و بنابراین ایرانیان این روزرا جشن كنند.
آفتاب در این ماه در برج عقرب یا كژدم قرار می گیرد.در این ماه از سال به طور معول باران میبارد. آبان، در گاه شماری باستانی این ماه آغاز زمستان بزرگ بوده است.
آذر (آتش) :
در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر می گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یكی از بزرگترین ایزدان است.
آریائیان(هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند. ایزد آذر نزد هندوان، آگنی خوانده شده و در ودا (كتاب كهن و مقدس هندوان) از خدایان بزرگ به شمار رفته است.آفتاب در این ماه در برج قوس یا كماندار قرار می گیرد؛ و سرما به اندازهای است كه باید آتش روشن كرد.
دی (دادار، دانای آفریننده) :
در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده ، دادار و آفریدگار است و غالباً صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است.
در خود اوستا صفت دثوش(=دی) برای تعیین دهمین ماه استعمال شده است. در میان سی روز ماه، روزهای هشتم و بیست و سوم به دی(آفریدگار، دثوش)موسوم است. برای این كه سه روز موسوم به دی با هم اشتباه نشوند نام هر یك را به نام روز بعد می پیوندند. مثلا روز هشتم را دی به آذر و روز پانزدهم را دی به مهر و ...
دی نام ملكی است كه تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد. در این هنگام از سال كه با انقلاب زمستانه همراه است، كوتاه ترین روزها و بیشترین سرما زندگی مردم و جانوران را آن چنان با خطر روبرو میسازد كه تنها خداوند می تواند آن ها را در امان نگه دارد. از سوی دیگر همه ی كارهای كشاورزی و بیشتر كارهای دامداری تعطیل است و بهترین راه برای گذراندن این شبهای بلند و سرد، نیایش به درگاه خداوند است. در این ماه چهار جشن دیگان در روزهای اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی به دین برگزار میشود. نخستین روز این ماه یعنی اورمزد و دی ماه (25 آذر ماه در گاه شمار امروزی) برابر با شب یلدا است. این باور وجود داشته است كه پس از مهرگان، مهر (گرما و نور خورشید) رو به نابودی می رود تا آن كه در اورمزد و دی ماه دوباره متولد میشود. واژه آرامی یلدا این نكته را نشان می دهد. در فرهنگ اروپایی پس از جایگزین شدن مسحیت به جای مهرپرستی، این آیین تولد، به نام تولد مسیح برگزار می شده است. بهمن (منش نیك) :
در اوستا وهومنه ، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده كه كلمه ای است مركب از دو جزء: وهو به معنی خوب و نیك و مند از ریشه من به معنی منش است؛ پس یعنی بهمنش، نیك اندیش و نیك نهاد.
نخستین آفریده اهورامزدا است و یكی از بزرگترین ایزدان مزدیسنا. در عالم روحانی مظهر اندیشه نیك و خرد و توانایی خداوند است. انسان را از عقل و تدبیر بهره بخشید تا او را به آفریدگار نزدیك كند.
یكی از وظایف بهمن این است كه به گفتار، نیكی را تعلیم می دهد و از هرزه گویی باز می دارد. خروس كه از مرغكان مقدس به شمار می رود و در سپیده دم با بانگ خویش دیو ظلمت را رانده، مردم را به برخاستن و عبادت و كشت و كار می خواند، ویژه بهمن است.همچنین لباس سفید هم از آن وهمن است.
بنا به نوشته ابوریحان بیرونی، جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده اند و كشتار در بهمن روز منع شده است.بهمن اسم گیاهی است كه به ویژه در جشن بهمنجه خورده می شود؛ در طب نیز این گیاه معروف است.
در هات 28 بند 1 از گاتها در نماز آرزو میشود كه برای خرسندی جهان همه كارهایمان با اشا و خردمان با منش نیك همگام باشد.
با نگاهی به طبیعت ایران می بینیم كه زایش بسیاری از جانوران سودمند اهلی و وحشی پس از جشن سده (جشن سوختن آتش) روی میدهد. جشن سده كه به نظر می رسد جشن آغاز سال نو كشاورزی بوده باشد در روز مهر ایزد این ماه برگزار میشود. درگذشته نخستین كار برای آغاز كشاورزی كندن بوتههای بیابانی و سوزاندن آنها بود. امروزه نیز بسیاری از كارهای كشاورزی و باغبانی پس از سده آغاز می شود.
اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس) :
دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به تخفیف سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است كه از عشق و ایمان سرچشمه می گیرد.
در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به كار برده شده است. بنابراین در اسطورههای ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین به شمار می رفته است. در بندهشن آمده كه زن نیك چون زمین نیك سختیها را می گوارد و بر شیرین می دهد. از این روی جشن اسپندگان (29 بهمن ماه امروزی) ویژه ی زنان بوده است. در این روز مردها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی میكردهاند.
ابوریحان بیرونی از این جشن با نام مردگیران یاد كرده میآورد كه دختران شوی (شوهر) مورد علاقه خود را در این روز برمیگزیدهاند.
سپندارمذ، موظف است كه همواره زمین را خرم ، آباد، پاك و بارور نگه دارد، هر كه به كشت و كار بپردازد و خاكی را آباد كند، خشنودی اسپندارمذ را فراهم كرده است. آسایش در روی زمین، سپرده به دست اوست و خود زمین نیز نماینده این ایزد بردبار و شكیباست و مخصوصاً مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است.
بیدمشك گل مخصوص سپندارمذ می باشد.
اینك كه معنی نامهای ماه را دانستیم باری دیگر به چرخه سال باز میگردیم ولی اینبار با دیدی دیگر سال را از زمستان آغاز میكنیم. شاید بتوان زمستان را همانند آغاز آفرینش دانست. زمانی كه تنها خداوند بود و خواست كه روزگار جهان با فروغ آسایش و آرامش روشن باشد. پس نخست روشنایی را آفرید. آنگاه با خرد خود آیین راستی (هنجار هستی- اشا) را آفرید و بهترین منش (بهمن) را استوار كرد (هات 31 بند 7 گاتها).
از آنجا كه در بیشتر موارد بهمن به صورت نرینه (مذكر) بكار برده شده شاید بتوان آنرا همانند پدر دانست. پدری كه از دانش و خرد، منشی نیك دارد. شاید بتوان اسفند را نیز همانند مادر دانست، زیرا از دیدگاه دستور زبان این جلوه خداوندی همواره به صورت مادینه (مونث) بكار برده شده است. مادری كه از دانش، دلدادگی و ایمان به خدا آرامشی افزاینده (اطمینان قلب) دارد. ماه در تقویم مزدیسنا ماونگه در اوستا و در تقویم مزدیسنا , هم به مفهوم سیاره ماه ( قمر ) و هم به معنای شبانه روز از زمان است . در این تقویم هر 30 روز را یک ماه نامیده و هر سال را 12 ماه می گرفتند , بنابراین هم ماه و هم سال در این تقویم اصطلاحی است نه حقیقی . اسامی دوازده ماه این تقویم همان اسامی ایزدان معروف دین بهی زرتشتی است و در تقویم امروزی ایران نیز با کمی تغییر محفوظ مانده است . این ماه ها شامل زیر میباشد : فروردین : فره وشی یا فروهر اردیبهشت : اش وهشت خرداد : خورداد , هوروتات تیر : تشتری مرداد : امرداد , امرتات شهریور : خشتر وئیریه مهر : میتر آبان : آبها , آناهیتا آذر : آتر , آتش دی : دئو , دئنا ( خالق اوهرمزد ) بهمن : وهمن , وهومنه اسفند : سفندارمذ , اسپنت ارمئتی اسامی جشنها و زمان آنها : 1 ) فروردینگان = فروردین روز ( 19 ) در ماه فروردین 2 ) جشن اردیبهشتگان = اردیبهشت روز ( 3 ) در ماه اردیبهشت 3 ) جسن خردادگان = خرداد روز ( 6 ) در ماه خرداد 4 ) جشن تیرگان = تیر روز ( 13 ) در ماه تیر 5 ) جشن امردادگان = امرداد روز ( 7 ) در ماه امرداد 6 ) جشن شهریورگان = شهریور روز ( 4 ) در ماه شهریور 7 ) جشن مهرگان = مهر روز ( 16 ) در ماه مهر 8 ) جشن آبانگان = آبان روز ( 10 ) در ماه آبان 9 ) جشن آذرگان ( آذرخش ) = آذر روز ( 9 ) از ماه آذر 10 ) جشن هرمز = نخستین روز هر ماه 11 ) جشن خرم روز ( دی دادار جشن ) = دی روز در ماه دی 12 ) سپندار جشن = سفندارمذ روز ( 5 ) در ماه سپندارمذ هر روزی که نام ماه و روز با یکدیگر برابر می شود ایرانیان باستان جشن می گرفته اند . امروزه نیز زرتشتیان این مراسم ها را اجرا میکنند . در تقویم مزدیسنا چون سال را 12 ماه 30 روزه حساب می شود پس 5 روز اضافی را به نام اندرگاه می نامیدند که این اسم در دوره اسلامی به پنجه دزدیده یا خمسه مسترقه معروف گردید . هر یک از پنج فصل گاتها نیز به یکی از روزهای اندرگاه منسوب شده است .
اسامی این پنج روز عبارت است از :اهنودگاه اشتودگاه سپندگاه وهوخشترهگاه هیشتواشت گاه سال و سر آغاز آن از زمان هخامنشیان که اصول تقویم نگاری مصری از آنان اخذ گردید , ماه ایرانی معادل با ماه توت مصری آغاز شد و به دنبال آن اصلاحاتی صورت گرفت . در ابتدا آغاز سال را از اول پائیز به آخر اسفند منتقل کردند و فروردین ماه را اول سال قرار دادند . آنگاه برای تثبیت محل آن , کبیسه ای در نظر گرفتند که با اعمال آن در هر دوره 120 ساله , آغاز سال در اول فروردین ماه ثابت می ماند . حمزه بن حسن اصفهانی ( متوفی 360 هجری ) به استناد خدایی نامه می نویسد : ایرانی زرتشتی با اول فروردین ماه به آغاز خلقت منسوب است , زیرا خلقت در روز هرمزد از ماه فروردین در نقطه اعتدال ربیعی بود . بعضی ها این امر را به خود زرتشت نسبت میدهند و معتقدند که او این تقویم را بر اساس مبدا آفرینش نهاد و اولین روز از سال را اعتدال بهار قرار داد . در منابع دیگر نیز میخوانیم آغاز سال در تقویم مزدیسنا از دی ماه بود که علت آن را تعلق خطر ایرانیان به این ماه که منسوب به آفریدگار است می دانستند و معتقد بودند آنان آغاز سال را با ماهی که به پروردگار منسوب باشد , نیک میدانستند و چون کبیسه به طور دقیق اجرا نمی شد , به تدریج دی ماه به اعتدال ربیعی رسید و این زمان با اصلاحاتی که داریوش بزرگ با اقتباس از مصریان انجام داده بود مصادف گردید و چون اول ماه توت مصری , با اول ماه دی برابر بود , فروردین ماه را به جای دی ماه برگزیدند و سه ماه به عقب بردند و اعتدال ربیعی را سر آغاز تقویم مزدیسنا قرار دادند که این رسم هنوز پابرجاست . ( قانونی مسعودی ج 1 ) فصل در تقویم مزدیسنا بنا به روایت یشتها و خرده اوستا در ایران قدیم تنها دو فصل تابستان و زمستان وجود داشته است که مدت آنها مساوی نبوده است . مثلا گاه تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه یا بر عکس بود و این امر به آب و هوای هر محل نیز بستگی داشته است . فصل تابستان معمولا از فروردین تا مهر و فصل زمستان از آبان تا اسفند به طول می انجامید که پنج روز "اندرگاه"در پایان زمستان هم یادآور پنج ماه زمستان بود . بعدها با گسترش دین زرتشت , سال به شش قسمت غیر مساوی تقسیم و یا شش فصل ( گاه ) تقسیم شد که هرکدام از آنها "ییر" و یا "رتو"خوانده می شد و آخر هر یک از این فصول جشن معروف گاهنبارها برگزار میگردید . این فصول شش گانه عبارت است از : میذیوی زرمی : از اول اعتدال ربیعی تا روز چهل و پنج از آن است که تقریبا تا 15 اردیبهشت ادامه می یابد میذیوی شم : به مدت 60 روز می باشد پیتیش ههی : به مدت 75 روز می باشد ایاترم : به مدت 30 روز منیذیایری : به مدت 80 روز همسیت منیذی : به مدت 75 روز پس از سقوط شاهنشاهی هخامنشی و تسلط یونانیان بر ایران و تاسیس دولت سلوکیان و سپس رواج تقویم یونانی در ایران , تقویم مزدیسنا از رسمیت افتاد و به دنبال آن در دوره اشکانی اگر چه این تقویم در میان عامه مردم معمول بود , ولی به دلیل بی دقتی در اعمال کبیسه مورد استفاده قرار نگرفت و به تدریج به طور کلی مغشوش شد تا اینکه در دوره ساسانیان مجددا زنده شد . امپراتوری سترگ ساسانیان سیاست خویش را بر حمایت از دین زرتشت نهاد و در ابتدای امر به احیای آن اقدام نمود . در نتیجه به منظور برقراری مراسم دینی و دقت و صحت هر چه بیشتر در اعمال فرایض دینی آن , به تجدید حیات تقویم مزدیسنا و اصلاحات اساسی در آن پرداخت . به دنبال این روند تقویم مزدیسنا در دوره ساسانی با حفظ خصوصیات دینی , تقویم رسمی و سیاسی کشور ایران شد و مبدا آن از جلوس اردشیر پاپکان و تاسیس امپراتوری بزرگ ساسانیان در سال 224 پس از میلاد قرار گرفت و شاهنشاهان بعد از او نیز همین روش را در پیش گرفتند تا به نام آخرین فرمانروای نگونبخت این سلسله , یزدگرد سوم نامیده شد .
|